ملیکا جانملیکا جان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره
زندگی مشترک من وبابازندگی مشترک من وبابا، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

ملیکا جون ، قشنگترین هدیه ی خدا

شب دوم تولد ملیکا جون

6ام بهمن دومین شبی بود که برای ملیکا جون تولد میگرفتیم ، البته اینبار با حضور خانواده پدری ملیکا جونم مثل شب اول شام کباب جوجه بود و زحمتش رو مجید جان کشید و زیاد خسته نشدم... خستگی های من برای قبل تولد خانمی بود که ریسه ی اسم نمدی و تم زنبوری درست کردم این سبزه رو هم برای تولد ملیکا جونم سبز کردم که مثل ریسه ی نمدی به شب اول نرسید... اینم اولین عکس با اولین مهمونها از راست ... محمد مهدی ، ملیکا ، امیر رضا وقتی پندار هم به جمعمون اضافه شد... دورت بگردم گلم با اون ژستای قشنگت این عکس رو هم بعد از مراسم تولدت ازتون گرفتیم...خستگی تو چشمای دخترم پیداست دلم نیومد این عکس ر...
24 بهمن 1393

تولدت مبارک ماه من

ماه من ؛ ملیکای من ...  4 سال از زندگی ات که آوان و سرآغاز روزهای کودکیت است سپری شد و من و مجید از با تو بودن لذت بردیم.. حسی که زندگی با وجود ملیکا داره هیچ جایگزینی نداره و هیچ وقت تکراری نمیشه ، این یعنی خوشبختی... خوشبختی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود....  سهراب خدا رو شاکریم به خاطر همه چیز مخصوصا قشنگترین هدیه اش ملیکای 4 ساله ی من حالا میتونه به راحتی شماره 1 تا 20 رو چه فارسی و چه انگلیسی بخونه و بنویسه و بشمره .. میتونه عقریه ی بزرگ ساعت شمار رو بخونه و اعلام ساعت کنه... ساعت 12 شب  18ام بهمن هم تونست درگ کردن رو کامل یاد بگیره میریم سراغ تولد ملیکا جونم که تو دو شب برگز...
22 بهمن 1393
1